کشور در شرایط بغرنجی قرار دارد. فتنهای که ما را دچار خود کردهاست مشکل سادهای نیست. مسئلهای که وضعیت زندگی ۷۰ میلیون ایرانی و نسلهای آینده آن برای دههها را به گروگان گرفتهاست در این چند ماه میتواند تعیین تکلیف شود. واکنشهای صورت گرفته در فضای داخلی در مواجه با بحران در سیاست خارجی کشور و حب بغضهای جناحی، صورت مسئله را مغشوش کردهاست. بحرانی که ما با آن دچاریم نه مسئله سیاسی این جناح و آن جناح است. نه حتی مسئله جمهوری اسلامی یا هر نظام سیاسی دیگری اگر بر کشور حاکم بود. مسئله وضعیت کشور است، منافع ملی ملیونها انسان ایرانی برای نسلهای مختلف به آن وابسته است.
اما صورت مساله واقعی مذاکرات چیست؟: ما برای تثبیت تغییر موازنه قوا از طریق دسترسی به ابزارها هستهای دست به ریسکی زدهایم که به هر دلیل نتیجه نرسیدهایم. یعنی آنطور که دانشمندان هستهای وعدهی آن را داده بودن علیرغم همه این سالها فرصت خریدن تیم دیپلماسی کشور در دوره دولت خدمتگزار به نتیجهای نرسید. هرچند زمان خریدن میتوانست دههها طول بکشد اما سیاست خارجی که دوره احمدی نژاد از اعمال شد فرصتی که از اول انقلاب علارغم وجود ارادهاش فراهم نشده بود به وجود آمد و آنهم اجماع علیه کشورمان بود.
متاسفانه اقتصاد جهان بدون نفت ایران مدیریت شد و نه تنها مشکل ایجاد نکرد که اخیرا همزمان با کاهش شدید سهم ایران و قیمت نفت اساسا اهمیت جهانی خودش را تا حد زیادی از دست دادهاست. این در حالی است که با کمال تاسف دیگر قابل کتمان نیست که تحریمها بیش از ورق پاره بودهاند و توانستند به اقتصاد کشور خسارتهای اساسی بزنند. این خسارتها به سرعت با گذشت زمان در حال عمیق کردن اثرات خود هستند.
دورهِ قبل از تحریمها که گذشت زمان به نفع ما بود، چرا که ممکن بود در آن زمان دانشمندان هستهای به دستاوردهایی برسند که صحنه بینالمللی را کاملا تغییر دهد، اما اکنون زمان به ضرر ماست. چون کشور ماست که زیر تحریم فرصتهایش را از دست میدهد و رقبا و دشمنان هستند که موقعیتها را از آن خود میکنند و معیشت مردم است که هر روز تنگتر از قبل میشد.
بخش دیگری از صورت مساله این شده است که غرب میداند جمهوری اسلامی هست. با تحریمها تخریب و تضعیف میشود اما در هر صورت جنگ تا حالا مسائلشان را بدتر کردهاست و در این شرایط بغرنج با ثباتترین دولت خاورمیانه ایران است. و نه می توانند و نه به نفعشان است که تغییرات اساسی ایجاد کنند.
از طرفی هم ما فهمیدهایم که تحریم ها و اجماع بین مللی میتواند کشورمان را خراب و فرصتهای زیادی برای توسعه کشور را نابود کند. با چهارتا بابک زنجانی و بساط دزدی و سو استفاده یک عده هم نمیشود شریانهای بسته شدهی اقتصاد یک کشور به عظمت ایران را باز کرد. ما زورمان نمیرسد که کشورهای ثروتند و قدرمتند جهان که به میمنت سیاست خارجی دوره احمدی نژاد علیه کشورمان به اجماع رسیدهاند را کنار برزنیم. آنها نمیتوانند ما را حذف کنند اما میتوانند به ما آسیب بزنند.
این در کنار این است که اوباما با نقد جنگطلبی جمهوریخواهان در آمریکا رای آورد و تلاش میکند که بتواند این اعتبار را برای خودش حفظ کند. دوره بین شروع دور دوم ریاست جمهوری اوباما تا قبل از انتخابات میان دوره ای آمریکا فرصت طلایی برای دموکراتها در این جهت بود. در کشور خودمان هم برای بسیاری از عقلا و از جمله آیت الله خامنهای وضعیت غیر قابل اداره کشور درک شده و از فرصت انتخابات ۹۲ برای تغییر سیاست خارجی و نرمشی قهرمانانه استفاده شد. یعنی بطور استثنایی موقعیت برای حل این بحران از هر دو طرف فراهم شد.
اما با همه اینها چرا مذاکرات به نتیجه نمیرسد؟ برای بررسی نتیجه هر مذاکره باید به این سوال جواب داد که در صورت شکست مذاکرات چه چیزی نصیت هر یک از طرفین خواهد شد.
جواب در سمت ما مشخص است: تحریمها بیش از پیش اقتصادمان را نابود خواهد کرد. مخصوصا که با اعلام شکست مذاکرات خیلی از تلاشهای برای تولید و کسب و کار ،که با امید عزم دولت برای حل این مانع شکل گرفته است، مثل حبابی خواهد ترکید. تحریمها در میانمدت نمیتواند به تغییرات سیاسی منجر شود ولی میتواند کشور را دچار عقب افتادگیهای جدی و رکود اقتصادی کند.
در سمت آمریکا تداوم تحریمها فرصت برای حل مساله سیاست خارجی کشور آمریکا از طریق دیپلماسی را از دموکراتهای میگیرد اما تداوم تحریمها ادامه وضعیت فعلی برای آنها است که هزینه ای اضافی ندارد. مشکل مذاکرات دقیقا همین متوازن نبودن سطح اضطرار است. این اضطرار را یا روکردن توان نظامی شگفت آور از طرف ایران یا مسالهای که تداوم تحریمها را دچار مشکل کند مثل چالش شدید روسیه و غرب که چندان محتمل به نظر نمیرسید. همین است که مذاکرات را سخت کردهاست با وجود این که به نظرم از سمت ایران همه نوع همکاری شدهاست و آیت الله خامنه ای همه به خوبی و تدبیر مساله را پیش برده است اما چنان که گزارشهای رسانه ای بر میآید اصلا گزینه رفع فوری تحریمها جزو گزینهها روی میز غربیها نیست. و آمریکاهیها به خاطر موقعیت نابرابری که ما بخاطر سیاستهای سالهای گذشته در آن گرفتار شدهایم، زور گویی میکنند و علی رغم همه نرمشهای ایران نه تنها به توقف کامل غنی سازی قانع نیستند که تضمینهایی میخواهند که حتی اگر در سالهای آینده شرایط تغییر کرد و ایران تصمیم گرفت غنی سازی را از سر بگیرد امکانش را نداشت باشد و تازه در قبال اینها هم حاضر نیستند تحریمها را به صورت فوری لغو کنند. خوب این میشود که علیرغم اینکه ما زبدهترین تیم دیپلماسی تاریخ کشورمان با حمایت کامل رهبری و پشتوانه یک انتخابات ریاست جمهوری به خدمت گرفتهایم موضوع با تمام نرمشها مذاکرات به نتیجه نرسد.
راه حل چیست؟ بحثهای تکنیکی جزئی زیاد است. اما در هر صورت مشخص است تداوم تحریمها به کشور آسیبهای جدی میزند. در صورت شکست مذاکرات ما ابزارهای جدی برای ایجاد تهدید مثلا با غنی سازی مجدد با درصد بالاتر نداریم. و حتی اگر شروع کنیم اینها چیزی را عوض نمیکند. اما در هر صورت به محض اعلام موافقت برای لغو تحریمها حتی اگر روند اداری و حقوقیاش طولانی شود، به قول آقای روحانی در این دیوراهای که دور کشورمان در حال کامل شدن است ترک ایجاد خواهد کرد.
آیت الله خامنهای مسئولیت بغرنجی را بر عهده دارد. با هر تدبیر و جزئیات فنی اگر فتنه تحریمها را از کشور دور کند یکی از چالشهایی عمده این چند دهه کشور را مدیریت کردهاست. این هفتهها، هفتههای رهبران است. ما توان مواجه مستقیم را نداریم. نباید اجازه داد اتحاد دشمنان که که در حال خسارت زدن به کشور است تداوم یابد. به شکلی باید این روند را متوقف کرد. ما یک بلند پروازی کردیم که در زمان خودش نامعقول هم به نظر نمیآمد، اما نشد و شکست خوردیم. باید جلو خسارت بیشتر را بگیریم تا کشور در چند دهه نفسی تازه کند تا در دورهای دیگر، مسیری بهتر برای تغییر موازنه قوا پیدا شود. نقش آیت الله خامنهای کلیدی است. پایان فتنه تحریم ها جام زهر نیست. جام شهد تدبیر و مسئولیت پذیر و شناخت سیاست واقع گرایانه است.
با همه انتقادهای که با آیت الله خامنهای دارم به ایشان امیدوارم که بتواند کشور را از فتنه تحریمها خلاص کند. امیدوارم همه دوستان دیگر هم بفهمند این چالش مسئله شخصی یا حتی یک نظام سیاسی نیست، این یک مسئله ملی و سرنوشت نسلهای متعددی از ایرانیان است.
به طور عجیبی نگرانم. لات بازی و زورگویی طرف غربی را میبینم، دست پا زدن اسرائیلیها برای شکست مذاکرات را میبینم، تغافل یک عده در کشور در مورد واقعیت پرونده هستهای آزار دهنده شده است. آینده کشور در صورت شکست این مذاکرات هم پیش رویم است. سطح چالش های چنان بالا گرفته است که اصلا تصور نمیکنم بازیگران خُرد در آن تاثیر گذار باشند. فقط در این هفته میتوانم همینها را بگویم و برای آیتالله خامنهای و تیم دیپلماسی کشور دعا کنم که یک جوری ما را از این مهلکهای که کشورمان گرفتارش شدهاست نجات دهند و سایهی شوم تحریم از روی کشورمان برچیده شود.
پینوشت: جام شهد (۱)
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر